ماجرای یک مهمانی در خانه هوشمند، برای اینکه بتوانیم مزایا و محسنات هوشمند کردن یک خانه را بهتر لمس کنیم پیشنهاد می کنم چند دقیقه ذهنتان را رها کنید تا تصویر این خانه مدرن را تماشا کنید برای این کار یک نفس عمیق بکشید و موبایلتان را در حالت سکوت قرار دهید.آماده اید؟! تصور کنید شما یک خانه ویلایی زیبا دارید. یک خانه با حیاطی پر گل و یک آلاچیق زیبا در میان آن و یک باربیکیو زغالی در کنار

دیوار که باجناق خوش اشتهای شما یعنی آقا رضا را وسوسه کرده تا امشب خودش را به یک میهمانی خانوادگی و صرف کباب کوبیده خوشمزه به دست پخت شما دعوت کند. شما هم که برای رعایت ادب، پشت تلفن آدم بسیار باجناق دوستی به نظر می رسید پیشنهاد او را قبول می کنید و تصمیم می گیرید برای تهیه مواد اولیه شام امشب از منزل خارج شوید.از قضا اهل و عیال همگی بیرون از خانه هستند و مسئولیت این ضیافت تمام و کمال به دوش شما است. بالاخره هر چه باشد مسئولیت کباب پختن همیشه با مردها است. با عجله لباس عوض می کنید و بعد از کمی غرغر کردن سوار ماشین خود می شوید و آن را روشن می کنید.ای دل غافل! بازهم مثل همیشه ریموت درب حیاط را برنداشته اید. عیبی نداره! پیاده نشو! موبایلت را بردار و نرم افزار MH را باز کن. کلید درب حیاط را بزن! جالبه نه؟ اینکه با موبایل بتوانی درب کنترلی حیاط را باز کنی واقعاً هم خیلی جالبه هم خیلی مفید. خب! ادامه بده. به مغازه مجید قصاب رفته و کمی گوشت سفارشی برای کباب امشب تهیه کن. الان داخل مغازه قصابی ایستاده و با آقا مجید خوش و بش می کنید تا سفارشتان آماده بشود که یکدفعه گوشی موبایل شما زنگ میزنه. پسر کوچک شما است که پشت درب کوچه ایستاده و کلید ندارد. الان هم با موبایل یکی از دوستانش به شما زنگ زده و می گوید پشت درب مانده . با او خداحافظی کن و بگو که درب کوچه و درب خانه را برایش باز می کنی. دوباره  نرم افزار MH را باز کن. کلید ارتباط از راه دور را بزن. حالا درب نفر رو کوچه و سپس درب ورودی خانه را برای پسرت باز کن. راستی به قیافه حیرت زده آقا مجید هم یک نگاهی بیانداز!! جالبه خیلی تعجب کرده! طاقت نمی آورد و می پرسد: “چطور این کار را کردی؟” تو هم شروع می کنی با آب و تاب برایش از سیستم هوشمند ام اچ تعریف کردن و کلی هم راجع به اینکه چقدر کارشان درسته و خوب خدمات می دهند توضیح می دهی. شماره شرکت را هم به او می دهی و سفارش می کنی که ” وقتی زنگ زدی حتماً بگو منو فلانی معرفی کرده!” خوب  دیگر تعریف بس است. گوشت را بردار و عجله کن که برای امشب کلی کار داریم. راستی خرید پیاز و گوجه فراموش نشود. حالا رسیدی پشت درب پارکینگ می دانی که باید چیکار بکنی؟ موبایلت را بردار و درب کنترلی را باز کن. ولی نه! صبر کن. درب خودش باز شد! یعنی چه کسی این کار را کرده؟ آرام آرام وارد حیاط می شوی. پسر کوچولوی شما داخل بالکن ایستاده و برایت دست تکان می دهد: “سلام باباجون. خسته نباشی. من در را باز کردم. از توی دوربین دیدمت.” بپرس “مگه ریموت داری؟”  پسر: ” نه باباجون! از روی مانیتور برات بازش کردم.”  خوب این هم یک چشمه دیگر از ام اچ. شما بوسیله مانیتور های لمسی که داخل منزل نصب شده اند می توانید همه تجهیزات را کنترل کنید. ماشین را پارک کن و برو داخل. برای اینکه حوصله ات سر نرود کمی فیلم را جلو می زنم…

 

خب همینجا خوب است مهمان ها آمده اند. باجناق نشسته توی آلاچیق و در حال خوردن میوه است. بچه ها هم در حیاط بازی می کنند. خانم ها هم که سرشان گرم است و تا فردا صبح، حرف برای زدن دارند. نگران آنها نباش فکر خودت باش امشب آتو دست باجناقت ندهی که سوژه کند و تا آخر شب هی بخندد. چی شد؟ چرا بچه ها جیغ می زنند؟  آن طرف را نگاه کن! خب ! ترسیدم فکر کردم اتفاقی افتاده فواره های حیاط روشن شده اند تا گلها و چمن ها را آبیاری کنند. تو هم باد به غب غب انداخته و یک طوری که توجه باجناقت جلب بشود می گویی:” بچه ها برید کمی اون طرف تر بازی کنید که خیس نشید. این فواره ها هر روز همین ساعت خودشون اتوماتیک روشن می شن. یک ربع دیگه دوباره خاموش میشن. باجناق هم که متوجه اشاره شما شده میگوید:” بابا می دونیم تو هوشمند داری اینقدر پز نده.” شما هم با لبخند جواب می دهید که: “سیستم هوشمند ام اچ پز دادن هم داره عزیزم!” کم کم زمان غروب آفتاب فرا می رسد. پیشنهاد می کنم تا وقت شام یک دست شطرنج با مهمانت بازی کنی. البته قبلش موبایلت را بردار و چراغ آلاچیق را روشن کن. همین طور که مشغول شطرنج هستید هوا تاریک و تاریک تر می شود و یکدفعه چراغ های دیواری حیاط  بر اساس تنظیمات قبلی بصورت اتوماتیک روشن می شوند. یک شب رویایی و زیبا در کنارخانواده و مهمان های عزیزتان حتماً خوش می گذرد. با کمک با جناق، کباب ها را آماده می کنید و به پیشنهاد بچه ها، تصمیم گرفته می شود که شام، داخل خانه صرف بشود. یک سینی بزرگ که توی اون یک نون سنگک گذاشته شده به همراه کباب ها توی دست باجناق است و جلوتر از همه به سمت درب ورودی حرکت می کند. از دور معلومه که لای درب باز است. باجناق سینی را به درب تکیه داده و با یک فشار آرام وارد می شود. در حال بازشدن درب می گوید:” یکی بیاد این چراغ ها رو… ” حرفش را ناتمام رها می کند چون می بیند چراغ پشت درب، خودش روشن شد. لبخندی می زنه و همینطور که از راهرو به سمت سالن و بعد هم ناهارخوری پیش می رود، یکی یکی چراغ های مربوطه روشن می شوند. ظاهراً آقا رضا از این موضوع خیلی خوشش آمده  چون قبل از اینکه سینی کباب را روی میز بگذارد، همینطور که بچه ها دنبالش می دوند، یک دوری هم تو آشپزخانه و نشیمن می زنه تا چراغ آنها هم روشن شوند و از ته دل همراه بچه ها می خندد. بالاخره شام هم تمام شد و الان روی کاناپه توی نشیمن نشسته و منتظر یک استکان چای آتیشی هستید. آقا رضا می گوید: ” تا خانومها چایی رو آماده کنند، تلویزیون را روشن کن ببینیم چی داره! ” کمی به شما نگاه می کنه که با  موبایلت کار می کنی و دوباره می گه ” باجناق عزیزم با شما هستم. کنترل تلویزیونت کجاست؟”  یکدفعه تلویزیون روشن می شود و شما  در حالیکه موبایل را به سمت آقا رضا گرفته اید می گویید: ” ایناهاش! این هم ریموت تلویزیون!” آقا رضا پس از مدتی کانال عوض کردن با موبایل، حوصله اش سر رفته و ضمن اینکه موبایل را به شما پس می دهد، پیشنهاد می کند عکس های مسافرت شیراز سال گذشته را که همگی دسته جمعی رفته بودید بیاورید تا همه با هم تماشا کنند و یاد خاطرات خوب گذشته تکرار شود. شما دوباره موبایل را به او می دهید و می گویید: ” بفرما! این هم آلبوم عکس.” و به او نشان می دهید که نرم افزار MHPlayer  را فعال کند. از لیست فیلم و عکس ها، پوشه شیراز را انتخاب می کند  و همینطور منتظر است تا عکس ها را ببیند که همسرش می گوید:” یادش بخیر چه خوش گذشت. اینجا را یادتان هست! تو حافظیه این عکس را گرفتیم”  آقا رضا که چشم هایش را به موبایل دوخته و عکس نمی بیند، باحیرت سرش را بالا می آورد و ناگهان متوجه می شود که عکس ها در تلویزیون نمایش داده می شوند. از چشمانش معلوم می شود که خیلی شگفت زده شده و می گوید:” جل الخاق! من هر کاری می گم تو با موبایلت انجام می دی. چراغ روشن می کنی، تلویزیون را کنترل می کنی، حالا هم که عکس ها را روی تلویزیون نشان می دهی. بگو ببینم دیگر چه کارهایی با این موبایل انجام می دهی؟”  شما هم روش کنترل پرده ها، سرمایش و گرمایش، سیستم های صوتی و تصویری و … همه را یک به یک نمایش می دهید. باجناق هم سری تکان میدهد و می گوید:” واقعاً خیلی جالبه، یعنی همه تجهیزات را می توان بوسیله موبایل یا تبلت و یا این مانیتوری که روی دیوار نصب شده است کنترل کرد! خیلی عالیه.حرف نداره. باجناق عزیز، زحمت بکش و شماره تماس این شرکت هوشمند را برایم پیامک کن! اسمش چی بود؟ و شما با لبخند می گویید: شرکت خانه هوشمند ام اچ  رو تو گوگل سرچ کن میاد .

این داستان فرضی که با هم آن را مرور کردیم به سادگی برخی قابلیت های یک خانه هوشمند ام اچ تصویر سازی شدند تا جذابیت های این سیستم را بهتر لمس کنید. مزایایی که در نگاه اول بیشتر برای لوکس شدن خانه هوشمند مفید هستند ولی با اندکی دقت در می یابید که موضوعات صرفه جویی انرژی، ایمنی و امنیتی(حریق، نشت گاز و دزدگیر) و افزایش تسلط و کنترل برتجهیزات خانه در پس زمینه همه قابلیت ها مشاهده می شود. در واقع تولید کنندگان ام اچ در طی سالهای متوالی سعی کرده اند موضوعات ضروری صنعت ساختمان را که با توجه به موضوع ایمنی و امنیت و سلامت ساکنین خانه تعیین می گردند را در قالب یک کادوی شیک و جذاب بنام سیستم هوشمند وارد ساختمان کنند تا سازنده و خریدار مسکن هر دو به آن رغبت داشته و در نتیجه، کیفیت و سطح استاندارهای تأسیساتی ساختمان را ارتقاء دهند. به امید روزی که در همه عرصه های تکنولوژی و در همه ابعاد تکنولوژی، بهترین ها را تولید و تقدیم شما مشتریان عزیز کنیم که شایسته بهترین ها هستید

خانه هوشمند ام اچ کنترل با داشتن کادر متخصص و گروه R&D حرفه ای در تولید مدارات الکترونیک و همچنین تولید نرم افزار و اپلیکیشن های موبایلی بعنوان اولین و بزرگترین تولید کننده سیستم های BMS ماژولار در دنیا، با ایده های متفاوت و رویکردی دانش محور، در خدمت صنعت ساختمان کشور میباشد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص محصولات ارائه شده در سایت و یا هر محصول مورد نظر خود در هوشمند سازی، با ما تماس حاصل فرمائید و یا مارا در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.